عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : دو شنبه 24 فروردين 1394
بازدید : 83
نویسنده : جوادتقوی کهق

برای دوست داشتنت...

از شعبده باز هم کاری ساخته نیست

گیرم طناب بکشد از دل من تا دل تو

گیرم با دستهایی به پهلو باز

که معلوم نیست برای حفظ تعادل است

یا برای بغل کردن تو

تمام طناب را راه بروم و نیفتم

 

گیرم گرم بنوشی ام

گرم بپوشی ام

گرم ببوسی ام

گرم تر...

 

یا گیرم این لبخند گرمت

سوژه ی معروف ترین نقاش قرن بعد شود

با این ها

چیزی از قد تنهایی های من

آب نمی رود

و هنوز شب ها روی شعرها

از این پهلو به آن پهلو...

برای دوست داشتنت

لبخندهایت را نه

دلت را لازم دارم...!



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : یک شنبه 23 فروردين 1394
بازدید : 58
نویسنده : جوادتقوی کهق

وقتی خدا از پشت ، دستانش را بر روی چشمانم گذاشت،

از لابه لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که

فراموش کردم

" منتظر است نامش را صدا بزنم..."



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : شنبه 1 فروردين 1394
بازدید : 81
نویسنده : جوادتقوی کهق

 

متن بسیار زیبا و مودبانه برای کارت تبریک عید نوروز

فرا رسیدن سال نو همیشه نوید بخش افکار نو، کردار نو و تصمیم های نو برای آینده است. آینده ای که همه امید داریم بهتر از گذشته باشد. در سال نو، ۳۶۵ روز سلامتی، شادی، پیروزی، مهر و دوستی و عشق را برای شما آرزومندم.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

خدایای رحمان نوید میلاد سال نو را بر دوش نسیم بهاری گذاشت تا این امانت سبز را به رسم آغاز به خالق سپارد.حلول سال نو و تولد دوباره طبیعت، عید فرخنده و کهن نوروز باستانی را که یادگار نیاکان و پیام‌آور دوستی، عشق و محبت، با لطافت گیاه و خرمی طبیعت، و تحول به مراحل نیکوتر و برتر است.

از خداوند منان برای جنابعالی و خانواده محترمتان در سال جدید سلامتی و عاقبت‌‌بخیری را آرزومندم.

خدایای رحمان نوید میلاد سال نو را بر دوش نسیم بهاری گذاشت تا این امانت سبز را به رسم آغاز به خالق سپارد.

حلول سال نو و تولد دوباره طبیعت، عید فرخنده و کهن نوروز باستانی را که یادگار نیاکان و پیام‌آور دوستی، عشق و محبت، با لطافت گیاه و خرمی طبیعت، و تحول به مراحل نیکوتر و برتر است.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

از خداوند منان برای جنابعالی و خانواده محترمتان در سال جدید

روزی حضرت مریم (س)

قصر آسیه

قلب خدیجه،

عفت فاطمه

جمال یوسف

ثروت قارون

حکمت لقمان

و ملک سلیمان

و عاقبت‌‌بخیری را آرزومندم.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

هنگام بهار است و جهان چون بت فرخار

خیز ای بت فرخار بیار آن گل بیخار

در پرتو الطاف ایزد منان ،

نوروز فرخنده بر روزگار خرمتان مبارک

و

بهار شوق انگیز بر قامت سبز وجودتان

شکوفه باران باد.

لبتان پر خنده

قلبتان از مهر آکنده

دولتتان پاینده

ونوروزتان فرخنده باد

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

باد نوروزی همی در بوستان بت گر شود

تا ز صنعش هر درختی لعبتی دیگر شود

در این بهار دل انگیز ، مزرع سینه اتان از سبزه ی محبت ، سبز و خرم باد

یادت همه روز خوشتر از عید                     کاین منشا شادی جهان است

در این بهار سبز و روح بخش، امیداست:

نظر مهر ربوبیت در دلتان بر دوام

بر بساط عافیت آرام

کارهایتان بر نظام

دولتتان تمام

و روز و نوروزتان فرخنده در ایام باشد.

سبزترین و دلنوازترین تبریکات خود را تقدیم حضورتان می نمایم.

دلتان در نظر حق شادان و جانتان به مهر ازل، نازان باد.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب                  با صد هزار نزهت و آرایش عجیب

بهار طبیعت از راه می رسد و صحنه ی جهان آیینه نمای قدرت خداوندی می گردد.

فرا رسیدن فصل شادی بخش و نشاط آور بهاران و حیات دوباره ی زمین که نشانه ای از قدرت و رحمت الهی است را به حضور محبت ظهور شما و خانواده ی محترمتان تبریک و تهنیت عرض می نمایم.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

به نام آنکه هم یاد است و هم یادگار، به نازش می دار تا وقت دیدار

آمد نوروز هم از بامداد             آمدنش فرخ و فرخنده باد

با استعانت از آفریدگار جهان ، و به انگیزه ی رستاخیز طبیعت ، فرا رسیدن بهاران شکوهمند را که هنگامه ی تجلی مواهب الهی بر بستر طیبعت است به حضور مهر ظهور حضرت عالی تبریک گفته، از  آستان حضرت احدیت مزید توفیقات برای خدمتی سرشار از شور و نشاط و مملو از توکل الهی در جهت رشد و شکوفایی ایران کهنسال، مسالت می نمایم.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن بسیار زیبا و مودبانه برای کارت تبریک عید نوروز

باز هفت سین سرور

ماهی و تنگ بلور

سکه و سبزه و آب

نرگس و جام شراب

باز هم شادی عید

آرزوهای سپید

باز لیلای بهار

باز مجنونی بید

باز هم رنگین کمان

باز باران بهار

باز گل مست غرور

باز بلبل نغمه خوان

باز رقص دود عود

باز اسفند و گلاب

باز آن سودای ناب

کور باد چشم حسود

باز تکرار دعا

یا مقلب القلوب

یا مدبر النهار

حال ما گردان تو خوب

راه ما گردان تو راست

باز نوروز سعید

باز هم سال جدید

باز هم لاله عشق

خنده و بیم و امید

عید شما مبارک

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن زیبا ودوستانه

یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند

یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند

یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم

که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد

یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم

چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران باید اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم

لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید،… رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن

روزهایت رنگارنگ

سال نو مبارک

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن زیبا و دوستانه

درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی ،اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن زیبا و دوستانه

جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادی و سعادت جهان ان تو باد.از هر دو جهان فقط تو را می خواهم.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن دوستانه و زیبا

نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن فانتزی و دوستانه

نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن عاشقانه

در این نوروز باستانی خیال آمدنت را به آغوش خسته می کشم .

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن فانتزی و دوستانه

نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن عشقولانه و فانتزی

نوروز پیام آور مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن ادبی و محترمانه

نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن دوستانه و محترمانه

زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند.نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده باد.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن عشقولانه و فانتزی

با تو از خاطره ها سرشارم. جشن نوروز تو را کم دارم. سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن ادبی و دوستانه

پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن عشقولانه و فانتزی

اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می آورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند.

- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –

متن فانتزی

باران عشق همیشه می بارد اما در نوروز قطره های باران طلایی رنگند.از خدا می خواهم که همیشه زیر این باران خیس شوی.

=========================================



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : سه شنبه 26 اسفند 1393
بازدید : 99
نویسنده : جوادتقوی کهق

پسر 10 ساله ای وارد کافی شاپ شد و پشت میز نشست.
خدمتکار برای سفارش گرفتن به سراغش رفت. 

پسر پرسید: بستنی شکلاتی چند است؟

خدمتکار گفت 50 سنت. پسرک پول خردهایش را شمرد، بعد پرسید بستنی معمولی چند است؟

خدمتکار با توجه به اینکه تمامی میزها پرشده بود و عده ای نیز بیرون کافی شاپ
منتظر بودند، با بی حوصلگی گفت: 35 سنت.

پسرک همان بستنی معمولی را سفارش داد. خدمتکار بستنی را آورد و صورت حساب را به
پسرک داد و رفت..!

پسرک بستنی اش را تمام کرد، صورت حساب را به صندوق پرداخت کرد و رفت...

هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت..! پسر بچه روی میز کنار
بشقاب خالی 15 سنت انعام گذاشته بود؛ در صورتی که می توانست بستنی شکلاتی بخرد.

***********************************************************

شکسپیر چه زیبا می گوید:

بعضی بزرگ زاده می شوند،
برخی بزرگی را به دست می آورند،
و بعضی بزرگی را بدون اینکه بخواهند با خود دارند..!

 



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : سه شنبه 26 اسفند 1393
بازدید : 86
نویسنده : جوادتقوی کهق

زیاد طول نمی کشد تا بفهمی
ورود به هر رابطه ای
نمی تواند تنهایی هایت را پر کند

 ******

دوست بدار آن هایی را که در زندگیت نقشی داشته اند
 نه آن هایی که برایت نقش بازی کرده اند......!

 ******

رابطه ای که توش اعتماد نیست
مثل ماشینی میمونه که توش بنزین نیست ،
تا هر وقت که بخوای میتونی توش بمونی
ولی تو رو به جایی نمی رسونه ..

 ******

باید به بعضی ها گفت : ناراحت چی هستی ؟!
دنیا که به آخر نرسیده ....
من نشد ؛

یکی دیگه !

 ******

 فکر نمیکردم
چوب ِ "صداقت"
اینقدر "درد" داشته باشه !!!

 ******

 کسی که نشسته است
همیشه خسته نیست
شاید
جایی برای رفتن نداشته باشد ...

******

  فراموش كردن كسی كه دوستش داری ٬
مثل به خاطر آوردن كسی هست كه هرگزنمیشناسیش ...

 

*******

غمگین ترین جای خاطره اونجاییه که
کم کم احساس میکنی
چهرش داره از یادت میره.....!

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : سه شنبه 26 اسفند 1393
بازدید : 73
نویسنده : جوادتقوی کهق

 

ﯾﮑــــــــــــــ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺳﮑﻮﺗــــــــــــ !

ﺑﺨــﺎﻃــــﺮِ ﺗﻤــﺎﻡِ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾــــﯽ ﮐــﻪ ﺩﺭ ﺣـــﺪِ ﯾﮑـــــ ﻓﮑـــﺮ ﻣﺎﻧـــﺪﻧــﺪ!!! ...
ﺑﺨﺎﻃـــــﺮِ ﺷﺒـــــــ ﻫﺎﯾـــﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻧـــﺪﻭﻩ ﺳﭙﺮﯼ ﻛـــﺮﺩﯾـــﻢ ...
ﺑﺨﺎﻃـــﺮِ ﻗﻠﺒـــﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻟِﻪ ﺷــــﺪ !...
ﺑﻪ ﺧﺎﻃــــﺮِ ﭼﺸﻤﺎﻧـــﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﻣﺎﻧﺪﻧــــﺪ!!!

ﯾﻜــــــــــــــ ﺩﻗﯿﻘــﻪ ﺳﻜﻮﺗـــــــــــ!

ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡِ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷـﺎﺩﯼ ﺧــﻮﺩ ﺭﺍ ... ﺑﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘــــــ ﮐﺮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻧــﺪ!!!
ﺑﺨﺎﻃﺮِ ﺻﺪﺍﻗﺘـــــــ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﻫــﺎ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺘــــــ ...
ﺑﺨﺎﻃـــﺮِ ﻣﺤﺒّﺘــــ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻭﺍﻗﻊ ﮔﺮﺩﯾـــﺪ!!!

ﯾﮑــــــــــــ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺳﮑﻮﺗـــــــــــــ !!!

ﺑﻪ ﺧﺎﻃـــﺮِ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾــــﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺘـــــــ ﮔﻔﺘﻪ ﻧﺸـــﺪ!!! و به انتظار کسی که انسانیت و ازم گرفت...



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : جمعه 22 اسفند 1393
بازدید : 92
نویسنده : جوادتقوی کهق

شمع

تا‌ سـحر ای‌ شمـع‌ بر با‌لیـن‌ من‌                    امشـب‌ از بـهرخــــدا بیــدار بـا‌ش.‌

سا‌یه‌ غم‌ نا‌گها‌ن‌ بردل‌ نشست‌                     رحم‌ کن‌ امشب‌ مرا غمخوار با‌ش‌.

کــا‌م‌ امیـدم‌ بخون‌ آغشـته‌ شد                     تیـرهـا‌ی‌ غم‌ چنا‌ن‌ بر دل‌ نشست.

کا‌ندر این‌ دریا‌ی‌ مست‌ زندگی‌                     کشتی‌ امید من‌ بر گل‌ نشست‌.

آه‌! ای‌ یا‌ران‌ به فریا‌دم‌ رسید                       ورنه‌ امشب‌ مرگ‌ بفریا‌دم‌ رسد.

ترسم آن شیرین‌تر از جانم ز راه                  ورنه‌ امشب‌ مرگ‌ بفریا‌دم‌ رسد.

گریه و فریاد بس کن شمع من                    بر دل ریشم، نمک دیگر مپاش.

قصّه ی بی تابی دل پیش من                    بیش ازین دیگر مگو خاموش باش.

جز توام‌ ای‌ مونس‌ شب‌ها‌ی‌ تا‌ر                  در جها‌ن‌ دیگر مرا یا‌ری‌ نما‌ند.

زآن همه‌ یا‌ران‌ بجز دیدار مرگ‌                     با‌ کسی‌، امید دیداری‌ نما‌ند.

همدم‌ من‌ ، مونس‌ من‌، شمع‌ من‌               جز تواَم‌ دراین‌ جها‌ن‌ غمخوار کو؟.

واندرین‌ صحرای‌ وحشت‌ زای مرگ‌              وای‌ بر من،‌ وای‌ بر من،‌ یا‌ر کو؟.

اندر این‌ زندان‌، من‌ امشب‌، شمع‌ من‌          دست‌ خواهم‌ شستن‌ ازاین‌ زندگی‌.

تا‌ که‌ فردا همچو شیران‌ بشکنند                 ملــتـــــم‌ زنجیــرها‌ی‌ بنـــدگی‌



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : جمعه 22 اسفند 1393
بازدید : 87
نویسنده : جوادتقوی کهق

بی قرار توأم و در دل تنگم گله هاست                                                                    

                                                                   آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست 

مثل عکس رخ ماه که افتاده در آب                                                                 

                                                                 در دلم هستی و بین من وتو فاصله هاست

 بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است                                                                            

                                                              مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق                                                                                   

                                                           و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست.

 



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393
بازدید : 20
نویسنده : جوادتقوی کهق

یاد گرفته ام هم آغوشی هایم را
با عشق مقایسه نکنم چون هیچ مردی در رختخواب نامهربان نیست...

 ****************************************************************

 شلیک می کنی؟ بکن ولی اینو بدون


انتقام رو از اونی باید گرفت که رفت…


نه اونی که از همه جا بی خبر… داره می یاد…!!!

 ****************************************************************

بدترین حسه دنیا اینه که بدونی کسی که دوسش داری همون اندازه یکی دیگه رو دوس داره ...



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393
بازدید : 22
نویسنده : جوادتقوی کهق

حالا  که نیستی پیش من خستم از این تنهایی ها

بعضی چیزا هیچوقت عزیز نمیرن از خاطره ها

نمیدونم شده یه بار دلت بگیره از همه؟؟

بارون غم از آسمون واست بیاد نمه نمه...؟؟

پیش خودت حس بکنی که سر تا پات فقط غمه

جونت رو هم واسش بدی حس بکنه بازم کمه؟؟

همش داره یادم میاد از اون روزای با تو

آهای دلم به جز خودت کی میشنوه صداتو؟؟؟

دردی که داری توی قلب و توی خاطراتت

بردار و از اینجا برو هیچکی نکرد نگاهت...

اون کسی که با رفتنش قلب تورو شکسته

از رو زمین برت نداشت آهای دل شکسته...

اون همه روزای خوشی که سر کردی با چشماش

بگو ببینم دل من،به این روزا می ارزه؟



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : سه شنبه 21 بهمن 1393
بازدید : 20
نویسنده : جوادتقوی کهق

خنده ام می گیــــرد! وقتـــی بعـــد از مدتها ســـراغی از
این دل آواره ام می گیـــری و می گویـــی: "دلـــم برایت تــنگ شده!" یا
مـــرا به بازی گرفتـــه ای ،یا معنـــی درست واژه هایت را نمی دانـــی. هر چـــه
هست ،دلتنگی ات ارزانـــی خودت...!



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : سه شنبه 21 بهمن 1393
بازدید : 23
نویسنده : جوادتقوی کهق

کاش عشق را از پلک های خود می آموختیم

پلک هایی که تا وقتی خون

در رگ هایشان جاری است هردم برهم بوسه می زنند

پلک هایی که از سحر تا پاسی از شب

برای در آغوش کشیدن هم لحظه شماری می کنند

پلک هایی که حتی برای دقیقه ای کوتاه هم نمی توانند

دوری از یکدیگر را تاب بیاورند پلک هایی که

در لحظه مرگ هم در آغوش یکدیگر جان می دهند

عشق را باید از آن ها آموخت …!



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : دو شنبه 20 بهمن 1388
بازدید : 24
نویسنده : جوادتقوی کهق

پرهایم را چید که تنها جایی نروم ... اما خودش همسفر پرنده های آزاد شد...

 

یه وقتایی دلم میخواد یکی از پشت سر چشمامو بگیره و ازم بپرسه اگه گفتی من کی ام؟منم دستاشو بگیرم و بگم هرکی هستی بمون که خیلی تنهام...

 

بیا آخرین شاهکارت را ببین...مجسمه ای با چشمان خیس،خیره به دور دست ها که خاطراتش را محکم بغل گرفته است...بیا آخرین شاهکارت را ببین...

 

گفته بودم که اگر لب تر کند برایش میمیرم...اما نه تا آن حد که لبانش با لبان دیگری تر شود!!!

 

همه را خط زدیم تا به عشقمان برسیم غافل از اینکه خودمان خط زده ی عشقمان بودیم تا به عشقش برسد !!!

 

گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود

از هرچه زندگیست دلت سیر میشود

گویی به خواب بود و جوانی مان گذشت

گاهی چقدر زود وقتمان دیر میشود

کاری ندارم که کجایی و چه میکنی

فراموش نکن مرا که دلم پیر میشود...

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : دو شنبه 20 بهمن 1393
بازدید : 20
نویسنده : جوادتقوی کهق

بی تو یه وقتا دل من میگیره از زمونه

تو نیستی اشکام میریزه آروم به روی گونه

بعد منو سادگی هام کی پیش تو میمونه

بچه نشو من هنوزم عاشقتم دیوونه

تو روزگاری که دلم از بی کسی جدا نیست

غربت و تنهایی من از عاشقی جدا نیست

تنها شدم توقعی از یار بی وفا  نیست

تنها شدن که معنی اش آغاز مشکلا نیست!!



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : یک شنبه 19 بهمن 1393
بازدید : 19
نویسنده : جوادتقوی کهق

گاهی هیچ کس را نداشته باشی بهتر است,داشتن بعضی ها تنهاترت می کند

درد من تنهاییم نیست,درد من این است که هر روز از خودم می پرسم مگر خودش مرا انتخاب نکرد.

درست است که به قول خودت هر آمدنی رفتنی دارد ولی تو که قشنگ و عاشقانه آمده بودی اما چرا آنقدر بی رحمانه رفتی؟

لالا لالا نخواب دنیا خسیسه                         واسه کمتر کسی خوب می نویسه

یکی لبهاش همیشه غرق خندست          یکی پلکاش تو خواب هم خیسه خیسه

این آمدن عاشقانه ات و رفتن بی بهانه ات بهم یاد داد که کسی را با تمام وجودم دوست نداشته باشم و یک تکه از خودم را نگه دارم برای روزهایی که هیچ کس را جز خودم نخواهم داشت.

آری درد دارد به خاطر کسی که با نسیمی رفت خودت را به طوفانی بزنی!

به مرگ گرفتی مرا تا به تبی راضی شوم,کاش!می فهمیدی به مرگ راضی بودم وقتی که تب می کردم از ندیدنت.

فقط خواستم بدانی که:

(بودنم در حسرت خواستنت تمام شد و عشق کوتاه است وفراموشی چه طولانی )

(جواد تقوی)                 



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
تاریخ : یک شنبه 19 بهمن 1393
بازدید : 17
نویسنده : جوادتقوی کهق

بازم رفتی؟

مگر من خواستم که بیایی,مگر خودت عاشقانه نیامده بودی که دوباره اینچنین بی رحمانه رفتی

دوباره می خواهی که سوختنم را نظاره گر شوی

مگر سوختن اولیه ام برای تو خوشایند نبود که بار دیگر کمر همت به سوزاندنم زده ای ؟

آری میدانستم به دنبال منفعت خودتی.

ببخش که به نفع تو نتوانستم کاری کنم !



:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

به وبلاگ من خوش آمدید این وب سایت متعلق به همه ی شماست پس بانظرات سازنده ی خوددربهترشدن سایت کمکمان کنید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آتاوآنایوردوم< /span> و آدرس kahayoordoom.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 52
بازدید کل : 16769
تعداد مطالب : 72
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com